مجید شادمند
تولیدکننده محصولات چوبی و ملامینه
افراد موفق کسانی نبودند که همه چیز را از ابتدا داشتند بلکه افرادی بودند که با سعی و تلاش و رنج و سختی به یک فرد موفق تبدیل شدند.
همیشه افرادی که برای تک تک خواسته های خود جنگیده اند و برای هرکدام از دارایی های مادی و غیر مادی خود زحمت کشیده اند به موفقیت دست یافتند.افراد موفق کسانی نبودند که همه چیز را از ابتدا داشتند بلکه افرادی بودند که با سعی و تلاش و رنج و سختی به یک فرد موفق تبدیل شدند.
همیشه افرادی که برای تک تک خواسته های خود جنگیده اند و برای هرکدام از دارایی های مادی و غیر مادی خود زحمت کشیده اند به موفقیت دست یافتند.
با سلام اینجانب مجید شادمند در تاریخ 3/6/58 پا به عرصه این جهان هستی گذاشتم و مثل هم دوران خودم رشد کردم و چون خانواده نسبتا شلوغی بودیم ، هم بازیهای من را برادرم و پسرعموهام رقم می زدند و بیشترین بازیهای ما به تکه چوب و تخته بود که دائما داشتیم در یک قسمت از خانه بازی می کردیم و بعد از آن سن به سن تحصیل رسیده و وارد مدرسه شدیم و چون در زمان جنگ بود تعداد نفرات در کلاس زیاد روی نیمکت چوبی های قدیمی می نشینیم و مدارس هم نصفه روزه بود و هفتگی نوبت صبح و عصر تغییر می کرد و بعد از پایان مقطع ابتدایی وارد دروان راهنمایی شدیم و از همان ابتدا به دلیل اینکه پدرم دائم در سفر بود در زمان تعطیلات مدارس همراه پدرم به شهرهای شمالی کشور و تهران سفر می کردیم و همراه پدرم که خرید چوب و نئوپان و تخته نراد می کردند از شرکتها همراهشون بودیم و یکجوری از همان طفولیت عجین شدیم با چوب و همیشه از بوی چوب و تخته ها لدت می بردیم و بعد از پایان سه سال تحصیلی دوران راهنمایی وارد دبیرستان شدم و رشته ریاضی فیزیک را انتخاب کردم و زمانیکه من وارد دبیرستان شدم نظام جدید آموزشی شامل ما شد و از 4 سال به سال و یکسال پیش دانشگاهی تبدیل شد که این زمان را هم سپری کردم و بعد از اخذ دیپلم سریع گواهینامه رانندگی گرفتم چون عشق به رانندگی داشتم و دوست داشتم وارد بازار کار شوم و ترجیحم برای کارکردن بود تا ادامه تحصیل و به همین خاطر سرپرست کارگاه ساختمانی که پدرم داشتند می ساختند شدم
شروع خودباوری و تغییر مسیر شغلی
تجربه ای بود در کنار صنعت چوب تو این زمینه بدست آوردم و چندین سال به این کار ادامه دادم تا مجدد برگشتم به شغل و حرفه پدریم که همان چوب فروشی و فراورده های چوبی بود . و در ابتدا که وارد کار شدم چون برادران بزرگترم تجربه آنها بیشتر بود و زودتر وارد شده بودند یک میز کوچک به ما دادند و از چک نوشتن و کارپردازی کار را شروع کردم و تو این راستا سعی کردم کالاها را بهتر بشناسم و ارتباطم را با مشتریان بیشتر کنم و بعد از یک مدتی وارد انبار شدم و تحویل کالاها را بر عهده داشتم و انبارداری می کردم و گاها هم در بارگیری هم کمک می کردم و بعد از یک مدت که به مرز خودباوری رسیدم شروع کردم فاکتور نوشتن و فاکتور زدن چون هم جنسها را شناخته بودم و هم هم کالاها را هم چنین ترسم از صحبت کردن با مشتری و جنس فروختن از آنجا که علاقه خاصی به فروختن و فروش داشتم خیلی سریع مهارت لازم را پیدا کردم و به عنوان یک فروشنده حرفه ای مطرح شدم و همچنین جایگزین برادرم در قسمت فروش شدم
مسیر تحصیلی
کم کم نیاز به تحصیلات عالی و دانشگاه را احساس کردم و چون علاقه به کتاب و کتاب خواندن و یادگیری داشتم تصمیم گرفتم در رشته مدیریت بازرگانی تحصیل کنم و همچنین تو این زمان شرکت ما از ماهیت بازرگانی و خرید و فروش ماهیت تولیدی پیدا کرد و شرکت پارت چوب که ماهیت بازرگانی داشت ماهیت تولیدی گرفت و با برند رویال وارد بازار شد که کار آن بررسی ورقهای ملانیه بود که من با تجربه ای که بدست آورده بودم در فروش توانستم انتخاب رنگهای MOF ملانیه را بدست آورم و از 6 رنگ به 150 رنگ آزا برسانم و همچنین علاوه بر اینکه جزء سهامداران شرکت پارت چوب بودم جزء اعضاء هیئت رئیسه و به سمت نایب رئیس هیئت مدیره شدم و با پشتکار و تلاش و کوشش توانستم به این سمت برسم و در کل کشور شناخته شوم و دوستان و همکاران زیادی را بشناسم و علاوه بر ارتباط کاری ارتباط دوستانه با آنها پیدا کنم. و دوستان خوب و صمیمی من را رقم بزنید وقبیله از دوستانم را گسترش دهم و در کنار تحصیل دانشگاهیم دوره های کوتاه مدت را در آموزشگاهها بر حسب نیاز و همچنین شرکت در همایش های داخلی و خارجی را شرکت کردم که بعضاً از آنها را گواهینامه شرکت دریافت کردم. و از علایق شخصی ام می توانم یادگیری و کتاب خواندن را بیان کنم که بیشتر در زمینه توسعه فردی و مدیریت و روانشناسی هست
همچنان در تلاش هستم و هدفم این است که این قبیله از دوستانم را گسترش دهم. و تو زمینه مدیریت علاقه زیادی دارم که مرتب همایش ها و کنفرانس ها را شرکت می کردم و می کنم و اهدافم این است که بتوانم یک دپارتمان فروش خوب و ایده آل داشته باشم که توانایی قابل قبولی داشته باشد که دور از دسترس نمی بینم و با تلاش و پشتکاری که در خود می بینم می توانم به آن برسم.
از دانشگاه های معتبر کشور هستم و مدرک کارشناسی ارشدم را از دانشگاه آزاد اصفهان گرفتم که در رشته مدیریت دولتی طراحی سازمان تحصیل کردم و چقدر علاقمندم به مباحث مدیریت و لذت می برم از این رشته و یادگیری آن و همچنین مدرک کارشناسی مدیریت بازرگانی دانشگاه تهران جنوب خواندم
با سلام اینجانب مجید شادمند در تاریخ 3/6/58 پا به عرصه این جهان هستی گذاشتم و مثل هم دوران خودم رشد کردم و چون خانواده نسبتا شلوغی بودیم ، هم بازیهای من را برادرم و پسرعموهام رقم می زدند و بیشترین بازیهای ما به تکه چوب و تخته بود که دائما داشتیم در یک قسمت از خانه بازی می کردیم و بعد از آن سن به سن تحصیل رسیده و وارد مدرسه شدیم و چون در زمان جنگ بود تعداد نفرات در کلاس زیاد روی نیمکت چوبی های قدیمی می نشینیم و مدارس هم نصفه روزه بود و هفتگی نوبت صبح و عصر تغییر می کرد و بعد از پایان مقطع ابتدایی وارد دروان راهنمایی شدیم و از همان ابتدا به دلیل اینکه پدرم دائم در سفر بود در زمان تعطیلات مدارس همراه پدرم به شهرهای شمالی کشور و تهران سفر می کردیم و همراه پدرم که خرید چوب و نئوپان و تخته نراد می کردند از شرکتها همراهشون بودیم و یکجوری از همان طفولیت عجین شدیم با چوب و همیشه از بوی چوب و تخته ها لدت می بردیم و بعد از پایان سه سال تحصیلی دوران راهنمایی وارد دبیرستان شدم و رشته ریاضی فیزیک را انتخاب کردم و زمانیکه من وارد دبیرستان شدم نظام جدید آموزشی شامل ما شد و از 4 سال به سال و یکسال پیش دانشگاهی تبدیل شد که این زمان را هم سپری کردم و بعد از اخذ دیپلم سریع گواهینامه رانندگی گرفتم چون عشق به رانندگی داشتم و دوست داشتم وارد بازار کار شوم و ترجیحم برای کارکردن بود تا ادامه تحصیل و به همین خاطر سرپرست کارگاه ساختمانی که پدرم داشتند می ساختند شدم